او که یکی از نیروهای جنبش امپرسیونیسم بود، توانست با سبک خارق العاده خود انقلابی عظیم در دنیای نقاشی بوجود آورد؛ چرا که آثار وی اصولا اساس نقاشی مدرن محسوب می شود و امروزه جزو گرانبهاترین آثار نقاشی دنیا شمرده می شود.
در واپسین دهههای قرن ۱۹ میلادی کلود مونه که در آن زمان تنها ۱۹ سال داشت همراه با گروه بزرگی از آزاد اندیشان و نوآوران فرانسه و دیگر کشور های اروپایی، من جمله کامی پیسارو، ونسان ونگوگ، پییرآگوست رنوآر، ادگار دگا و ادوارد مانه توانست جنبشی در هنر، به عرصه ی ظهور رساند که خیلی زود جهانگیر شد؛ این حرکت عظیم در هنر نقاشی آغاز شد که هنرهای دیگر چون هنر موسیقی و البته هنر مجسمهسازی را نیز تحت تأثیر خود قرار داد.
نام این جنبش را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز “امپرسیونیسم” نهاد، امپرسیون که نام نهضتی در موسیقی، و نام یک نقاشی از کلود مونه به نام، طلوع خورشید بود.
کلود مونه ابتدا درکودکی در حیطه ی کاریکاتور فعال بود و بعد از گذراندن نوجوانی برای تحصیل به پاریس نقل مکان کرد. او که در ساعات مختلف روز شیفته ی چراغهای چشمگیر شهر بود، شروع به تصویربرداری از مناظر مختلف شهری کرد. تمام تلاش مونه چیزی بود که در زمان خودش به شدت مدرن بود و می توان گفت از همین رو قابل هضم نبود. او میخواست با توجه به احساسات چشم، روی بوم اثر بگذارد. مونه در واقع تلاش می کرد لحظه های مختلف یک انسان معمولی را در زندگی عادی خود با توجه به چشماندازهایش و تغییرات رنگ با موضوع مشابه، در زمانهای مختلف یا در فصول مختلف به تصویر بکشد.
با گذشت سال ها، مونه با بروز مشکل آب مروارید در چشمانش مواجه شد، و از همین رو سبک کارش به صورت فزایندهای انتزاعی شد. وی که در زمان مرگ کاملا نابینا بود.
آثار مونه
از آثار کلود مونه میتوان به طلوع آفتاب، زن با چتر آفتابی، زنبق آبی، باغ هنر، دریاچه نیلوفر آبی، مزرعه ی خشخاش و …. اشاره نمود. با مرور بر زندگی این هنرمند بزرگ سده ی 19 می توان به جرات گفت که او توانست درهای جدیدی را به روی هنر انتزاعی بگشاید و بزرگان نقاشی در سده ی 20 همچون «جکسون پالاک»، «مارک روتکو» یا «ویلیام دکونینگ» از ایشان تأثیر گرفتند؛ چراکه به واقع او همیشه در هنرش از زمانه خود جلوتر می زیسته.